جدول جو
جدول جو

معنی نعل وارونه - جستجوی لغت در جدول جو

نعل وارونه
(نَ لِ نَ / نِ)
نعل باژگونه. نعل باشگونه. نعل وارون. نعل واژون. نعل دگرگون. نعل معکوس. نعل واژونه. کنایه از وسیلۀ فریب دادن و گمراه ساختن دیگران:
نعل وارونه ست جام می ز ساقی خواستن
ورنه خوناب جگر پیمانۀ مارا بس است.
صائب.
- نعل وارونه زدن، رسم است که دزد در موقعی که بخواهد کسی نفهمد از کدام جا رفته است نعل وارونه به اسب خود می زند تا نشان پاهای اسب بعکس راهی که رفته است، افتد. جنگی ها هم در مقام خدعه جنگی چنین می کنند. (از فرهنگ نظام) (از حاشیۀ دکتر معین بر برهان قاطع). رد گم کردن. آن را که در تعقیب است گمراه ساختن و به جهت مخالف فرستادن. بخلاف واقع تظاهر کردن:
تا نشان سم اسبت گم کنند
ترکمانانعل را وارونه زن.
قاآنی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ لِ نَ / نِ)
نعل وارونه. رجوع به نعل وارونه شود:
حسن از دایرۀ عشق نزد پا بیرون
نعل واژونه مزن فاخته کوکو بگذار.
صائب
لغت نامه دهخدا
(نَ لِ)
کنایه از کاری که مردم بدان پی نبرند. (انجمن آرا). وسیلۀ فریب دادن و گمراه ساختن. نعل وارونه. رجوع به نعل وارونه شود:
عشق خوش دارد مرا بهر فریب دیگران
پیش پای ساده لوحان نعل وارونش منم.
صائب
لغت نامه دهخدا
(نَ لِ)
نعل وارونه. نعل واژگون:
گر مه عید نماید فلکت شاد مشو
که غرضهاست درین نعل که واژون زده است.
زمانی (آنندراج)
لغت نامه دهخدا